بسم الله الرحمن الرحیم
مجموعه حدیثی ابو علی حسن بن محمد نهاوندی درباره مهدویت
علی عادل زاده
دلائل الإمامة کتابی است از مؤلفی ناشناس با ساختار چندلایه (نک: سلطانیفر و رنجبر، ۱۳۹۶، سرتاسر) که در گردآوری آن از منابعِ متعدّد و متنوّع از آثارِ اهل سنّت تا روایاتِ غالیان استفاده شده است. از این رو شناخت و ارزیابی روایاتِ دلائل الإمامة تنها با تمییز طرق و تفکیک منابع، ممکن است.
در مقالات «بازشناسی روایاتِ منسوب به طبری در دلائل الإمامة»، «بررسی روایات احمد بن الحسین معروف به ابن ابی القاسم در دلائل الإمامة» و «برخی از منابع دلائل الامامة مرتبط با زندگانی و فضائل حضرت زهرا (س)» به واکاوی برخی از طرق و منابع دلائل الامامة پرداخته شده است. در این نوشته به معرفی دسته دیگری از روایات دلائل الامامة میپردازیم که از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی روایت شده است.
در مجموع 26 حدیث از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی یافت شد که یکی در الغیبة شیخ طوسی و 25 حدیث دیگر در دلائل الإمامة روایت شده است. در جدول 1 نشانی این روایات گرد آمده است.
ردیف | کتاب | شماره حدیث | صفحه | | ردیف | کتاب | شماره حدیث | صفحه |
۱ | دلائل الامامة | ۴۴۲ | ۴۶۱ | | ۱۴ | دلائل الامامة | ۴۵۹ | ۴۷۰ |
۲ | ۴۴۳ | ۴۶۲ | | ۱۵ | ۴۶۰ | ۴۷۰ |
۳ | ۴۴۵ | ۴۶۴ | | ۱۶ | ۴۶۱ | ۴۷۰ |
۴ | ۴۴۶ | ۴۶۴ | | ۱۷ | ۴۶۲ | ۴۷۱ |
۵ | ۴۴۷ | ۴۶۴ | | ۱۸ | ۴۶۳ | ۴۷۱ |
۶ | ۴۵۰ | ۴۶۵ | | ۱۹ | ۴۶۵ | ۴۷۲ |
۷ | ۴۵۱ | ۴۶۶ | | ۲۰ | ۴۶۷ | ۴۷۷ |
۸ | ۴۵۲ | ۴۶۷ | | ۲۱ | ۴۶۸ | ۴۷۷ |
۹ | ۴۵۳ | ۴۶۷ | | ۲۲ | ۵۲۰ | ۵۳۵ |
۱۰ | ۴۵۴ | ۴۶۷ | | ۲۳ | ۵۲۶ | ۵۵۴ |
۱۱ | ۴۵۵ | ۴۶۸ | | ۲۴ | ۵۲۷ | ۵۶۲ |
۱۲ | ۴۵۶ | ۴۶۸ | | ۲۵ | ۵۲۸ | ۵۶۶ |
۱۳ | ۴۵۸ | ۴۶۹ | | ۲۶ | الغیبة | --- | ۲۳۱ |
جدول۱: روایاتِ ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی
از میانِ احادیث نهاوندی در دلائل الإمامة، حدیث شماره ۴۵۰ به طریق «ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی از هارون بن موسی التلعکبری» و ۲۴ حدیث دیگر همگی به طریق «محمد بن هارون بن موسی التلعکبری از پدرش» از نهاوندی روایت شده است.
ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی و محمد بن هارون بن موسی التلعکبری از مشایخِ صاحب دلائل الامامةاند که از طریق آن دو روایاتِ هارون بن موسی التلعکبری (م۳۸۵ق) را روایت میکرده و گاهی نام آن دو را در سند به هم عطف میکند (ابن طاوس، فرج المهموم، ۱۰۲). بنابراین سند مؤلف دلائل الإمامة تا نهاوندی تقریباً ثابت و یکسان است؛ اما از نهاوندی، اسناد متنوع و متفاوت میشود. از سوی دیگر هر ۲۵ حدیث نهاوندی درباره امام مهدی عج است. در ابواب دیگر دلائل الإمامة هیچ روایتی از نهاوندی دیده نمیشود.
وحدت موضوع احادیث و مجتمع بودن آنها در باب آخر، یکسانی سند تا نهاوندی و تنوع اسناد از نهاوندی تا معصومان (ع)، نشان میدهد که مسئولیت گردآوری این احادیث با نهاوندی است. به عبارت دیگر با مجموعهای حدیثی درباره امام مهدی (ع) روبرو هستیم که نهاوندی آن را احتمالاً در تألیفی مستقلّ یا در ضمن کتابی دیگر جمع کرده است. مؤیدش این که احادیث 459 تا 463 با تعبیر «وقال أبو علی النهاوندی» آغاز میشود که بیشتر متناسب با نقل از یک کتاب یا دفتر است؛ به ویژه که سند حدیث 459 مشتمل بر نقل وجادهای و مرسل است که بیشتر به نقل در یک نوشته شبیه است: «وَ قَالَ أَبُو عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیُّ: وَجَدْتُ فِی کِتَابٍ لِبَعْضِ إِخْوَانِنَا: رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ...» (دلائل الإمامة، ص470)
در اسنادِ دلائل الامامة نام کاملِ او «ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی» ذکر شده است (دلائل الامامة، ۴۶۱). در کتبِ رجال و فهارس متقدّم تنها نجاشی درباره او مینویسد:
«حسن بن محمد نهاوندی، ابو علی، متکلّمی است که در کلام نیکو و متقن است. کتابهایی دارد از جمله: النقض على سعید بن هارون الخارجی فی الحکمین، کتاب الاحتجاج فی الإمامة و کتاب الکافی فی فساد الاختیار. این را اصحاب ما در فهرستها یاد کردهاند» (نجاشی، الرجال، ۴۸).
از سخنِ نجاشی برمیآید که او به آثار نهاوندی دسترسی مستقیم نداشته و تنها با واسطه برخی فهرستها با او آشنا شده است. شیخ طوسی در رجال و فهرست خود نهاوندی را یاد نکرده و علّامه محمدتقی شوشتری این را غریب شمرده است (شوشتری، قاموس الرجال، ۳/۳۷۵). با این حال شیخ طوسی در کتاب الغیبة یک گزارش درباره غیبت امام عصر (عج) از نهاوندی روایت کرده که آن نیز با واسطه تلعکبری است (طوسی، الغیبة، ۲۳۱).
در حدّ اطّلاع ما تنها راویِ نهاوندی، هارون بن موسی التلعکبری (م۳۸۵ق) است که دامنه نقلِ او بسیار گسترده بوده و از مشایخ گوناگون اخذ روایت کرده است (شبیری، سالشمار آموزشی هارون بن موسی تلعکبری، سرتاسر).
شاید علّت شناختِ کم از او و آثارش، دور ماندنش از مراکز علمیِ شیعه باشد. علاوه بر نسبت نهاوندی، روایت او از مشایخ نهاوند، نشانه حضور او در نهاوند است. یکی از مشایخ او ابو اسحاق ابراهیم بن نصر بن عبد العزیز النهاوندی است (دلائل الإمامة، ۴۶۴) که اصلاً رازی بوده ولی در نهاوند ساکن شده است. به همدان آمده و در آن جا از مشایخ کوفه و بصره روایت کرده است (رافعی، التدوین، ۲/۱۳۰؛ خلیلی، الإرشاد، ۲/۶۵۰). راویان ابو اسحاق غالباً اهل جبل (ابن حبان، الثقات، ۸/۸۹) و به ویژه شیوخ قزوین بودهاند (خلیلی، الإرشاد، ۲/۶۵۰).
یکی دیگر از مشایخ ابو علی نهاوندی، «العباس بن مطران الهمدانی» است (دلائل الإمامة، ص۴۷۲) که احتمالاً این نسبت به شهر همدان است که نهاوندی در آن حدود میزیسته و نه قبیله همدان. دیگر مشایخ او در جدول زیر گردآمدهاند:
ردیف | نام | تعداد حدیث | سال وفات |
۱ | ابو عبد الله محمد بن احمد القاسانی | ۵ | |
۲ | أبو القاسم بن أبی حیة | ۳ | م۳۱۹ق |
۳ | أبو عبد الله محمد بن علی بن عبد الکریم الزعفرانی | ۳ | |
۴ | أبو جعفر محمد بن إبراهیم بن عبید الله القمی القطان المعروف بابن الخزاز | ۳ | |
۵ | محمد بن بندار | ۲ | |
۶ | احمد بن زهیر | ۲ | م۲۷۹ق |
۷ | الحسن بن جعفر بن مسلم الحنفی | ۱ | |
8 | أبو إسحاق إبراهیم بن نصر | ۱ | بین ۲۷۳ تا ۲۸۰ق |
9 | أبو علی هشام بن علی السیرافی | ۱ | م۲۸۴ق |
10 | العباس بن مطران الهمدانی | ۱ | |
11 | أبو محمد عبد الکریم | ۱ | |
12 | علی بن محمد بن نهید الحصینی | ۱ | |
13 | أبو الحسن الحصینی | ۱ | راوی محمد بن الحسن الصفار (۲۹۰ق) |
جدول 2: مشایخ ابو علی نهاوندی
ابو علی نهاوندی با توجه به سخن نجاشی و نیز روایات برجایمانده از او امامی بوده است. در یکی از کتبِ نصیریه به نام النسب العالی (النسب الشریف)، از شخصی به نام ابو محمد الحسن بن علی النهاوندی الشریف به عنوانِ یکی از رجالِ نصیریه یاد شده است (النسب العالی، ۱۲-۱۳). عبد الکریم جامع احتمال داده که مقصود از او ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی المتکلّم باشد (جامع، خلاصة اعلام النسب، ۹). اما ویژگیهایی که در النسب الشریف ذکر شده (کنیه، نام پدر، لقب، مذهب، شرح حال و...) تناسبی با شخص مورد بحث ندارد. اساساً النسب العالی، حاصل یک جعل متأخّر است و بیشتر دادههای آن ساختگی است به گونهای که وجود خارجی بسیاری از افراد نامبرده در آن ثابت نیست (اکبری، نصیریه، ص285-289). بنابراین احتمالی که عبد الکریم جامع مطرح کرده قابل توجّه نیست.
با وجود ناشناس بودن مؤلف دلائل الإمامة به نظر میرسد انتساب این روایات به نهاوندی مشکل مهمی نداشته باشد؛ زیرا
اوّلاً شیخ طوسی در الغیبة از تلعکبری از نهاوندی حدیثی درباره تولّد و غیبت امام مهدی (عج) روایت کرده است (طوسی، الغیبة، ۲۳۱) که از نظر موضوع با احادیثی که در دلائل الإمامة از تلعکبری از نهاوندی روایت شده کاملاً مطابق است.
ثانیاً چنان که گذشت از 25 حدیث نهاوندی در دلائل الإمامة، 24 حدیث به طریق محمد بن هارون تلعکبری از پدرش و یک حدیث از طریق ابو عبد الله حرمی از تلعکبری روایت شده است. مرویاتِ محمد بن هارون تلعکبری نسبتاً اصیل به نظر میرسد (عادلزاده، بررسی روایات احمد بن الحسین، ص116).
درباره ابو عبد الله الحسین بن عبد الله الحرمی نیز باید گفت درباره او هیچ اطلاعی به دست نیامد؛ جز این که صاحب دلائل ۹ روایت با واسطه او از تلعکبری نقل کرده که سند و متن بیشتر آنها دارای شواهدی بیرونی است:
ردیف | صفحه | شماره حدیث | شواهد |
۱ | ۵۸ | مستدرک-۴ | عطف به پسر تلعکبری در سند |
۲ | ۳۴۳ | ۳۰۲ | --- |
۳ | ۴۵۹ | ۴۳۹ | --- |
۴ | ۴۶۳ | ۴۴۴ | عیاشی، تفسیر، ۲/ ۳۲؛ مفید، الارشاد، ۲/ ۳۸۶ |
۵ | ۴۶۵ | ۴۵۰ | |
۶ | ۴۸۱ | ۴۷۵ | طوسی، الغیبة، ۴۲۰؛ نعمانی، الغیبة، ۱۸۹ |
۷ | ۴۸۴ | ۴۸۰ | نیلی، سرور أهل الإیمان، ۱۱۴ |
۸ | ۴۸۶ | ۴۸۳ | دلائل الإمامة، ۴۵۴؛ طوسی، الغیبة، ۴۶۸؛ مفید، الارشاد، ۲/ ۳۸۱ |
۹ | ۵۳۵ | ۵۱۸ | ابن بابویه، کمال الدین، ۲/ ۴۸۱ |
جدول 3: روایات ابو عبد الله الحرمی
دست کم در یک مورد حرمی در نقل از تلعکبری با فرزند تلعکبری شریک است (ابن طاوس، فرج المهموم، ۱۰۲). همچنین حرمی روایتی از تلعکبری نقل کرده (دلائل الإمامة، ۴۸۶، ح۴۸۳) که فرزند تلعکبری نیز آن را عیناً از پدرش نقل کرده است (دلائل الإمامة، ۴۵۴، ح۴۳۳). به نظر میرسد مجموع این قرائن، نقشِ حرمی را در حد انتقالدهنده روایات تلعکبری قابل پذیرش سازد.
ثالثاً نهاوندی متکلّم بوده و طبعاً در آن روزگار مسأله غیبت امام دوازدهم، یکی از موضوعاتِ کلامی مهّم شیعه تلقّی میشده است. بنابراین دور از ذهن نیست که نهاوندی مجموعهای از احادیث مربوط را در یک کتاب مستقل یا در ضمنِ کتابی با موضوعی عامتر گردآوری کرده باشد. به ویژه آن که از ۲۷ حدیث یادشده، ۷ حدیث آن به طرق عامه است که علی القاعدة کاردکرد کلامی و جدلی داشته است. این روایات عامی همگی در منابع موجود عامه یافت میشود (رک: بخش 4).
همه روایاتِ برجایمانده از نهاوندی درباره امام مهدی (ع) است و به طور کلّی دو گونه روایت در این مجموعه قابل شناسایی است:
الف) روایاتی که از عامه نقل شده است
این روایات همگی در منابع عامه با متن و سند یکسان یا نزدیک یافت میشود که نشاندهنده استفاده صحیح نهاوندی از منابع عامه است.
ردیف | شماره حدیث | شاهد |
۱ | ۴۴۵ | احمد بن حنبل، المسند، ۲/ ۷۴ |
۲ | ۴۵۳ | احمد بن حنبل، المسند، ۱۷/ ۴۱۶ |
۳ | ۴۵۴ | احمد بن حنبل، المسند، ۱۷/ ۴۲۶ (با اختلاف) |
۴ | ۴۵۸ | هیثمی، المقصد العلی، ۴/ ۴۰۷ |
۵ | ۴۶۳ | ابن طاوس، التشریف، ص۳۲۲ |
۶ | ۴۶۷ | شاشی، المسند، ۲/110؛ بزار، المسند (البحر الزخار)، ۵/ ۲۲۵ |
۷ | ۴۶۸ | ابن ماجه، السنن، ۲/ ۱۳۶۶؛ نعیم بن حماد، الفتن، ۱/ ۳۶۰ |
ب) روایات که از شیعه نقل شده است.
بر خلاف دسته نخست، بیشتر روایات دسته دوم در جای دیگری یافت نمیشود و غالباً از منفرداتِ نهاوندی است. این نکته بیانگر ارتباط نهاوندی با جریانهای حدیثی ضعیف و پیرامونی شیعه است. در این میان به ندرت حدیثی از طرق اصلی امامیه دیده میشود و غالباً افراد مجهول یا گاه متهم به غلو در اسناد حضور دارند و مضامین نیز چه بسا دچار اشکال و شذوذ است.
این وضعیت ممکن است به دو گونه تحلیل شود: احتمال نخست این است که نهاوندی از فضای حدیثی اصیل و رسمی امامیه دور بوده باشد که با توجه به فاصله گرفتن او از مراکز علمی شیعه بعید نیست. احتمال دیگر این است که نهاوندی مجموعهای از روایات مشهور و غیرمشهور داشته که تنها منفردات آن از جانب روات یا مؤلف دلائل الامامة گزینش شده باشد؛ زیرا به روایات دیگر نهاوندی از طرق بهتر و مشهورتر دسترسی داشتهاند.
به هر حال در اسنادِ احادیث نهاوندی، حضور افراد متهم به غلو یا مورد علاقه غالیان مانند مفضل بن عمر، داود رقی، محمد بن سنان، جابر بن یزید الجعفی، در کنار افراد ناشناس، قابل توجه است. مضمون این احادیث نیز گاه تأملبرانگیز و دور از فضای احادیث معتبر است. برای نمونه میتوان به حدیث 442 درباره مشاهدات خارقالعاده داود رقی از زیر دریا و دیدن اسبهای بالدار قائم و یارانش در هوا (دلائل الإمامة، ص461) و حدیث 461 درباره رجعت جابر (دلائل الإمامة، ص470) اشاره کرد. فراتر از این به نظر میرسد عقاید نشاندار غالیان در برخی روایاتِ نهاوندی قابل شناسایی است. به دو حدیث زیر توجّه کنید:
446- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بُنْدَارَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ الْخُرَاسَانِیُّ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ الطَّبَرِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ -عَلَیْهِ السَّلَامُ-: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا رَدَّ اللَّهُ کُلَّ مُؤْذٍ لِلْمُؤْمِنِینَ فِی زَمَانِهِ فِی الصُّوَرِ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا وَ فِیهَا بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ، لِیَنْتَصِفَ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ.
447- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ، عَنْ مُحَمَّدِ ابْنِ سَعِیدٍ، عَنْ أَبِی عِمْرَانَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ -عَلَیْهِ السَّلَامُ-: یَا مُفَضَّلُ، أَنْتَ وَ أَرْبَعَةٌ وَ أَرْبَعُونَ رَجُلًا تُحْشَرُونَ مَعَ الْقَائِمِ، أَنْتَ عَلَى یَمِینِ الْقَائِمِ تَأْمُرُ وَ تَنْهَى، وَ النَّاسُ إِذْ ذَاکَ أَطْوَعُ لَکَ مِنْهُمْ الْیَوْمَ. (دلائل الإمامة، ص464)
حضور محمد بن سنان و مفضل بن عمر در سند و ناشناس بودن راویان بعدی، قرینهای بر ارتباط آن با جریانِ غلو است. در حدیث دوم برای مفضل جایگاه انحصاری بلندی ترسیم شده است. او به همراه 44 نفر با قائم رجعت میکنند. مفضل در جانب راست قائم ایستاده و امر و نهی میکند. از تعبیر «النَّاسُ إِذْ ذَاکَ أَطْوَعُ لَکَ مِنْهُمْ الْیَوْمَ» برمیآید که مفضل نه تنها در زمان قائم بلکه در زمان امام صادق ع نیز شأن امر و نهی داشته و مردم میبایست از او اطاعت کنند. این مضمون احتمالاً برخاسته از انگاره غالیانه بابیت مفضل است.
در حدیث نخست شواهد ارتباط با غلو آشکارتر است. ادّعا شده که در زمان قائم (عج) خداوند هر آزاردهنده مؤمنین را به همان صورتی که در بین آنها بودهاند بازمیگرداند تا مؤمنان از آنها انتقام بگیرند. تأکید بر این که بازگشت دشمنان به همان صورتهایی است که در گذشته بودهاند، در فضای امامی چندان آشنا و قابل فهم نیست. امّا در فضای غلات میتوان آن را این گونه فهمید که آزاردهندگان پیشتر به صورتهای دیگری مسخ شده و سپس در روز قیام قائم به همان صورت انسانی بازمیگردند. این اعتقاد به همین صورت در میانِ فرق غلوّ شناخته شده است. برای نمونه خصیبی در شعری طولانی، سیر تناسخی دشمنان را شرح میدهد تا آن که میگوید:
إلى الکرورِ إلى الرّجعة أنفسهم فی کُلِّ تَصویرِها فی الأزمُنِ العُهُدِ
ثُمَّ القِصاصُ وأخذٌ بالحُقوق کَما جاء الکتابُ به مِن مُمدِدِ المَدَدِ (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۴۵)
در این شعر تصریح شده که دشمنان پس از سیر تناسخی خود در رجعت (زمان قائم) به همان صورت انسانی که در زمانهای گذشته بودهاند باز میگردند تا قصاص شوند.
خصیبی در جای دیگر همین مضمون را چنین بیان میکند:
فبقیتم فی النسخ مسحا ونقلاً دائرین فی اللبس والتکریر
أبداً أو ترون رجعتَنا الزهراء قد أقبلت بکل سرور
فهناک القصاص والأخذ بالحق فمن فائز إلى مدحور (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۵۴-۵۵)
خصیبی همچنین میگوید:
فالنّسخ والمسخ حقاً فیه تکرّر حتماً
إلى ارتجاع البرایا فی رجعةٍ ویک تعمى (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۳۶۷)
ابراهیم عبد اللطیف مرهج در شرح این بیت مینویسد:
«قوله: إلی ارتجاع البرایا أی یوم القیامة الکبری والرجعة الزهراء وهنالک انتهاء تکرار أولی الکفر فی قوالب المسخ فیعادون إلی البشریة و تعاد علیهم الدعوة ویعودون إلی الإنکار و الإصرار لیذوقوا العذاب الأکبر.» (مرهج، شرح دیوان الخصیبی، ص۳۶۷)
ابوالحسین جلّی شاگرد خصیبی نیز در رساله الأندیة توضیح داده که منکران در سلسله تناسخی گرفتارشده و هفتاد بار در صورتهای مختلف دچار مسخ و ذبح میشوند تا در روز رجعت کبری و کرّت عظمی باز گردند و به دست قائم کشته شوند. (جلی، الأندیة، ص330) ابن شعبه حرّانی در حقائق أسرار الدین از کتاب الهفت نقل کرده است که کافر دو گونه عذاب دارد. یکی عذاب عاجل و ادنی که مسخ در غیر صورت انسانی است و دیگری عذاب اکبر که انتقام هنگام قیام قائم است.
1. در کتاب دلائل الإمامة 25 حدیث از ابو علی الحسن بن محمد النهاوندی روایت شده است. در الغیبة طوسی نیز یک روایت از نهاوندی روایت شده است. همه این احادیث درباره مهدی قائم (عج) است.
2. تنها راوی نهاوندی، هارون بن موسی التلعکبری است. وحدت موضوعی احادیث، یکسانی سند تا نهاوندی، تنوع اسناد از نهاوندی تا معصومان (ع) و برخی تعابیر در نقل روایات، نشان میدهد که احتمالاً این احادیث از یکی از تألیفاتِ نهاوندی نقل شده است.
3. درباره نهاوندی اطلاعی در دست نیست جز این که نجاشی با تکیه بر برخی فهرستها، او را از بررسی دیدگاه ها در مورد رد یا قبول روایات ابو الخطاب...ما را در سایت بررسی دیدگاه ها در مورد رد یا قبول روایات ابو الخطاب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9alasar2 بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 21:06