بسم الله الرّحمن الرّحیم بررسی پیشینیه کاربرد اصطلاح «معجزه» در روایات علی عادل زاده در این نوشتار به سابقه پیدایش و کاربرد اصطلاح معجزه یا اعجاز و بررسی روایاتی که در آنها این اصطلاح به کار رفته است میپردازیم. مقصود از اصطلاح معجزه / اعجاز، کاربرد این لفظ در معنای «امری خارق العاده به عنوان نشانه راستگویی مدعی» است؛ نه معانی لغوی دیگری که در لغتنامه و اشعار کهن برای آن دیده میشود. تعیین زمانِ پیدایش اصطلاح معجزه در این بخش میکوشیم بازه زمانی را که در آن اصطلاح معجزه پدید آمده است، نشان دهیم. بیشینه و حدّاکثر زمانِ پیدایش و رواج قدیم ترین کتابهایی که با عنوان «اعجاز القرآن» معرفی شده، یکی «اعجاز القرآن» محمد بن عمر بن سعید الباهلی (م 300ق) (ابن السّاعی، الدر الثمین، ص167) و دیگری «اعجاز القرآن فی نظمه و تألیفه» ابو عبد الله محمد بن زید الواسطی (م 306ق) است. (ابن ندیم، الفهرست، ص58، 211) اگر نام این دو کتاب از سوی مؤلفانش تعیین شده باشد، نشان می دهد که در پایان قرن سوم، اصطلاح اعجاز کاملاً شهرت داشته است؛ اما میتوان در این که نامگذاری این دو کتاب از سوی مؤلفان بوده باشد تردید کرد. البته اندکی بعد ابو الحسن اشعری (م 324ق)، ماتریدی (م 333ق) یا شاگردانش و ابو جعفر نحاس (م 338ق) لفظ «اعجاز» به معنای اصطلاحی آن را به کار برده اند. (اشعری، الإبانة، ص78؛ نحاس، الناسخ والمنسوخ، ص482؛ همو، إعراب القرآن، 2/ 283؛ ماتریدی، ج9، ص409) پیش از آن ابو جعفر طبری (224-310ق) و زجّاج (241-311ق) بارها «معجزه / معجزات» را به صورت مفرد یا جمع، وصفی یا اسمی در معنای اصطلاحی به کار برده اند که شاهد قطعی بر رواج این اصطلاح در پایانِ قرن سوم و آغاز قرن چهارم است. (برای نمونه نک: , ...ادامه مطلب
علی عادلزاده عمیدرضا اکبری سید شرف الدین علی حسینی استرآبادی غروی (متوفای قرن 10ق) در کتاب تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة به نقل از شیخ طوسی، روایاتی از فضل بن شاذان نیشابوری (متوفای 260ق) نقل کرده است که ظاهراً در جای دیگری یافت نمیشود. این روایات گاه به کتابِ مسائل البلدان فضل بن شاذان نسبت داده شده است و در آن مطالب غریبی مانند الوهیبودن باطن امامان آمده است. در این نوشتار انتسابِ این روایات به شیخ طوسی، فضل بن شاذان و کتاب مسائل البلدان را ارزیابی میکنیم و به اعتبارسنجی و جریانشناسی آنها میپردازیم. با کمک از گفتمان منابع نصیریه، مشخص خواهد شد منبع ناشناس منسوب به فضل بن شاذان فضایی غالیانه دارد. همچنین، انتساب آن به مسائل البلدان، فضل بن شاذان و شیخ طوسی همگی نادرست است.اما متأخران از این موارد غفلت کردهاند. ناآشنایی استرآبادی با منابع استرآبادی در تأویل الآیات از منابع متنوّع و ارزشمندی بهره برده است که برخی از آنها امروزه در دسترس نیست؛ با این حال نمیتوان تنها به انتسابِ استرآبادی اعتماد کرد؛ زیرا بنا بر شواهد متعددی او ظاهراً شناختِ دقیقی از منابع نداشته و در انتسابِ برخی از کتابها به مؤلفان اشتباه کرده است. در ادامه چند نمونه بررسی میشود. استرآبادی بارها کتاب الغیبة نعمانی را به شیخ مفید نسبت داده است. (استرآبادی، تأویل الآیات، ص87، ۱02، 123، 133، 208، 256، ۳۸۴، ۶۱۷، ۶۲۰، ۶۳۷، ۶۸۳، ۷۰۸) این اشتباه ممکن است به جهتِ شباهتِ اندکِ نام «محمد بن ابی زینب النعمانی» و «محمد بن محمد بن النعمان» بوده باشد. استرآبادی به نحو بسیار گسترده روایاتی از تفسیر محمد بن العباس بن ماهیار (زنده در 328 ق) نقل کرده است (استرابادی، تأویل الآیات، ص277-823) ولی بنا بر ش, ...ادامه مطلب
علی عادل زاده عمیدرضا اکبری چکیده کتاب «تحفالعقول» گنجینه ارزشمندی از آموزه های اخلاقی است که تا کنون درباره مؤلف، شیوه روایت و سیر انتقال آن اطلاعات چندانی در دست نبوده است. شهرت یافتن این کتاب از دوره صفویه، با خوشبینی بسیاری از متأخران امامیه به وثاقت و مذهب مؤلف پیشتر ناشناخته آن، حسن بن علی بن شعبه حرانی (م۳۶۸ق) همراه شده است. پژوهشهای جدید با شناسایی مذهب نصیری نویسنده، و نیز کشف ابهاماتی در متفردات کتاب تحفالعقول، در وثاقت ابنشعبه تردیدهایی ایجاد کردهاند. با اینحال، این پژوهشها تا کنون کیفیت و ریشه آسیبهای متنی و سندی برخی از اخبار تحفالعقول را به روشنی نشان ندادهاند. مقاله پیش رو با مقایسه برخی روایات تحفالعقول با دیگر منابع، پاسخگوی این پرسش است که در منفردات تحفالعقول چه نوع از آسیبهای متنی و سندی به چشم میخورد، و ریشه احتمالی آن چیست؟ بنا بر یافتههای مقاله، حجم زیادی از روایات کوتاه کتاب تحفالعقول در منابع دیگر به کسانی غیر از ائمه ع نسبت داده شده است. همچنین، اشکالاتی مانند افزودن به متون، تحریف و ترکیب , ...ادامه مطلب
بازشناسی روایاتِ منسوب به طبری در دلائل الإمامة علی عادل زادهحدیث و اندیشه، ش۳۳، ۱۴۰۱ چکیده کتابِ دلائل الإمامة، از جمله کتابهایی است که درباره فضائل و کراماتِ معصومین ع نگاشته شده و تأثیر قابل توجهی در منابعِ پس از خود داشته است. یک دسته از روایاتِ این کتاب، با نام ابو جعفر محمد بن جریر طبری آغاز شده و به همین دلیل برخی این کتاب را به محمد بن جریر بن رستم طبری امامی نسبت دادهاند. با توجه به مشایخ نامبرده در این اسانیدِ به نظر میرسد مقصود از طبری در آنها، همان محمد بن جریر بن یزید طبری، تاریخنگار و مفسّر مشهور اهل سنّت است. احتمالاً نقل این معجزات شگفت، با رویکردی جدلی به طبری نسبت داده شده است. حضور نامِ برخی دیگر از رجال عامه در این اسانید، مؤید این رویکرد است. قرائنی مانندِ زمانپریشی، درهمریختگی طبقات، ناشناس و منفرد بودن بیشتر افراد نامبرده، و عدم تناسب متن روایات با شخصیت راویان، اصالت این اسانید را با اشکال جدّی مواجه میسازد. از سوی دیگر متن بسیاری از این روایات نیز با دادههای تاریخی یا گزارههای عقلی و اعتقادی در تضادّ است یا نشانههایی ادبی بر ساختگی بودن آن یافت میشود. دریافت متن کامل: http://hadithvaandisheh.qhu.ac.ir/article_13399.html بخوانید, ...ادامه مطلب
مطلبی از کانال تلگرامی غلوپژوهی (عمیدرضا اکبری) از شواهد بسیار جالب در مورد دقت بالای ابن غضائری در بعضی از اقوال به ظاهر متفردش، نظر او در مورد اخبار ابو الخطاب است. به طور کلی چند دیدگاه در این زمینه وجود دارد: 1- ترک مطلق اخبار او حتی در دوران استقامت. (دیدگاه مرحوم ابن غضائری در الرجال، ص: 88/ 119) 2- ترک اخبار دوران ضلالت (دیدگاه مرحوم شیخ طوسی در العدة, ...ادامه مطلب